روانشناسی تربیتی
زینب رحیمی؛ فریبرز درتاج
چکیده
تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای هوش اخلاقی و هوش هیجانی در رابطه با رشد اخلاقی و خردمندی دانشجویان انجام شده است. روش تحقیق، توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 99-1398 با حجم 15،000 نفر بود. اندازه نمونه 240 نفر fh روش تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب شد. ابزارهای ...
بیشتر
تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای هوش اخلاقی و هوش هیجانی در رابطه با رشد اخلاقی و خردمندی دانشجویان انجام شده است. روش تحقیق، توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی در سال تحصیلی 99-1398 با حجم 15،000 نفر بود. اندازه نمونه 240 نفر fh روش تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب شد. ابزارهای اندازهگیری شامل مقیاس میکرو وبستر (WS، 2007)، هوش هیجانی شرینگ (EIQ، 1999)، هوش اخلاقی لنیک و کیل (MIQ، 2005) و مبانی اخلاقی گراهام (MFQ، 2007) بودند. یافتهها با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری و استفاده از نرمافزار AMOS.v22 و SPSS.v23 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که رشد اخلاقی (P=0.001)، هوش اخلاقی (P=0.001) و هوش هیجانی (P=0.019) با خردمندی رابطه مستقیم و معناداری دارند. همچنین، رابطه غیرمستقیم بین رشد اخلاقی و خردمندی از طریق واسطه هوش اخلاقی معنادار بود (P=0.01). بنابراین، مدل تحقیق، مناسب بوده و هوش اخلاقی نقش واسطهای در رابطه بین رشد اخلاقی و خردمندی دارد. این تحقیق بینشهای ارزشمندی را در مورد پویایی پیچیده بین رشد اخلاقی، هوش هیجانی و خرد ارائه میدهد.مدل ارائه شده در این تحقیق به درک دقیق این سازهها کمک میکند و بر اهمیت رشد اخلاقی و هوش هیجانی در محیطهای آموزشی برای پرورش خردمندی در بین دانشجویان تأکید میکند. پیامدهای این تحقیق به متخصصان آموزشی، سیاستگذاران و روانشناسان گسترش مییابد و از آنها میخواهد که توسعه هوش اخلاقی و هیجانی در دانشجویان را برای پرورش خردمندی در اولویت قرار دهند.
پروانه نهروانیان؛ پرویز عسکری؛ فریبرز درتاج؛ فرح نادری؛ سعید بختیارپور
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر آموزش شناختی بر عملکرد اجرایی و توجه تقسیمشدهی کودکان مضطرب است. پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی است که با استفاده از نمونهگیری تصادفی هدفمند و با توجه به معیارهای پژوهش، 38 کودک پسر هشت تا نه ساله دارای اضطراب انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایشی و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر آموزش شناختی بر عملکرد اجرایی و توجه تقسیمشدهی کودکان مضطرب است. پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی است که با استفاده از نمونهگیری تصادفی هدفمند و با توجه به معیارهای پژوهش، 38 کودک پسر هشت تا نه ساله دارای اضطراب انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایشی و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مصاحبه بالینی، آزمون هوش ریون برای همسانسازی آزمودنیها، اضطراب آشکار کودکان، آزمون عملکرد اجرایی برج لندن، آزمون دقت متمرکز و تقسیم شده بود. در شروع برای همهی آزمودنیها پیشآزمون عملکرد اجرایی و دقت متمرکز و تقسیم شده اجرا شد. سپس آزمودنیهای گروه آزمایشی به مدت پنج هفته و در قالب ده جلسهی 45 دقیقهای آموزش دریافت کردند و در پایان برای آزمودنیهای هر دو گروه پسآزمون اجرا گردید. تحلیل نتایج حاکی از تأثیر معنی دار آموزش شناختی بر زمان کل، زمان برنامهریزی، زمان آزمایش و خطای ارائه پاسخ در عملکرد اجرایی بود، همچنین نتایج تأثیر معناداری را بر خطای ارائه پاسخ، پاسخ حذف، پاسخ درست و زمان پاسخدهی توجه تقسیم شده بود. با توجه به نتایج به دست آمده، روش آموزش شناختی تأثیر معناداری بر بهبود عملکرد اجرایی و توجه تقسیمشدهی دانشآموزان مضطرب داشته است و نقش مداخلات مبتنی بر بازیهای توجهی بر فرایندهای شناختی بیش از پیش روشن میشود.